6 ماهگی گل من
منیم مارالیم این اولین مطلبه در سال جدید امیدوارم همه روزهامون خوب و خوش بگذره حتی یه روز بد نداشته باشیم ما امسال به خاطر شما مسافرت نرفتیم چند جا عیددیدنی رفتیم بقیه روزها رو خونه بودیم انشالله سال بعد کلی ددر میریم.ایام عید مصادف بود با سالگرد عقد بابا و مامان و تولد بابا یی یه جشن کوچولو هم براش گرفتیم . 2فروردین شما 6 ماهگیتو شروع کردی واااااااااااااای ننه که داری خیلی بلاتر میشی ووووووووووووووو اینکه آخرش غلت زدی و مامانو بابا رو ذوق مرگ کردی ولی یه دستت میمونه زیرت و سعی نمیکنی که بیرون بیاریش شاید فکر میکنی که همینطوره مدل غلت زدن . غذا کمکی رو شروع کردیم مامان جون صبح ساعت 8 بیدار میشی و مثل بلبل میخونی و اونوقته که مسئولیتهای من از نو شروع میشه اخه میدونی مامانی من 6 ماه به میل خودم از خواب بیدار نشدم شما زحمتشو میکشی وقتی چشمای کوچولوتو باز میکنی اول پوپوتو میشورم بعد سیرت میکنم بابایی بیدار میشه شما رو نگه میداره تا من صبحانه بخورم بعد شما رو تحویل میگیرم باهات بازی میکنم تا خوابت میاد و میخوابی بعد من شروع به غذا درست کردن برای گلم میشم فرنی یا حریره و سوپ. به خاطر اینکه غذاهای خوشمزه برات درست کنم یه ریز تو اینترنت دنبال دستور غذا هستم یه سررسید گذاشتم دم دستم وقتی چیز جدید میبینم زود یادداشت میکنم .
بعضی وقتا که میخوابونمت میشینم و نگات میکنم ولی سیر نمیشم خدا رو هزار مرتبه شکر خدا جونم منو پسرم قربونت بریم که اینهیه به ما لطف داری .
گاهی وقتا خودت خسته میشی و خود به خود میخوابی ولی گاهی با 101 زحمت و کلک میخوابونمت و هنوز نیم ساعت نشده بیدار میشی نمیخوام باورم کنم اخه من هنوز خستگی در نکردم گاهی وقتا اونقد میبرم که آههههههههه .... اره پسر گلم اینا رو میگم که بدونی بزرگ کردنت آسون نبوده ولی وقتی دهن کوچولوتو تا اخرش باز میکنی و میخندی تو دلم زلزله 100 رشتری را ه میندازی بعد من مثل آدم خوارها میخورمت این ماه واکسن 6 ماهگی داری وای که از الان خودم تب کردم دیروز مامان نجیب و خاله مینا رفتن مکه ما هم امدیم خونه بابا بزرگت تنها نباشه وای که بدون مادرم تو این خونه چقدر دلم میگیره هر لحظه فکر میکنم الان از در میاد تو از وقتی خودم مادر شدم به مادرم بیشتر وابسته شدم الهی همه مامانای خوب و مهربون زیاد عمر کنند و سالم باشن سایه پر مهرشون کمرنگ نشه و ما رو زود تنها نذارن چون ما بدون اونها هیچیم .
امروز نهار قراره مامان ربابه زحمتشو بکشن و بفرستن منم خونه بابا کاری ندارم شما خوابیدی و من وبتو آپ میکنم وااااااااای 12 روز باید صبر کنیم تا مامان نجیب بیاد خدایا دوستای غریبم که دور از خانواده هاشونن چی میکشن از دوری ماماناشون .
بله من چیم از دخترای کلوپ کمتره منم بلدم پز عکس لختی بدم
مامان این زن منه آه بخوایی نخوایی ماله منه آه