آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

روی زمین خدای من تو هستی

مامان هنوز ننوشته اشک تو چشمام جمع شده دوست دارم بهترين    مطلب روز مادر رو من تقديم مادرم کنم ولي هنر بازي با کلمات رو نميدونم که بلد نيستم. از زماني که شما مادر من شدين تا الان امسال  تنها سالي هست که مادر بودنت رو درک کردم و فهميدم که تا حالا چي کشيدي زحمتهات، دلواپسيهات، فداکاريهات،تنهايهات،بي خوابيهات نگرانيهاي بي مورد و با موردت، آرزوهات، دعاهاي سر نمازت،چشماي هميشه نگرانت،چقدر بهم ميگفتي درس بخون تا پشيمون نشي انگشتاتو تو چشمت نکني ماااااااادر غلط کردم اون موقع نميدونستم درس خوند من فقط به خاطر خودمه.مادر منو ببخش به خاطر همه اذيتهايي که از روز تولدم تا الان به شما دادم ا...
23 ارديبهشت 1391

داری بزرگ میشی

از اخرین مطلبی که نوشتم تا الان کلی بزرگ شدی به مهارتهات اضافه شده منی که در حسرت غلت زدنت بودم الان اونقد برام غلت میزنی که  مخصوصا وقتی تعویضت میکنم کلافم میکنی یه لحظه اروم نمیگیری. خودتو بغل این و اون میندازی وووووو مخصوصا منو که میبینی  خیلی مهربونی به همه میخندی به بعضیها اصلا نمیخندی نمیدونم چرااااااااا  گاهی وقتا تو دو قدمی من هر چقد صدات میکنم اصلا انگار نه انگار توجه نمیکنی هر چقدر سعی میکنم چیزی یادت بدم یاااااااااد نمیگیری از بس بازیگوشی هر روز که یزرگتر میشی به  لیست کارهای من اضافه میشه عزیزم تو رورئک سواری استاد شدی به خاطر ایمنی شما  دارم اروم اروم خونه رو جمع میکنم. نا مفهمومم باشه...
19 ارديبهشت 1391

6 ماهگی گل من

منیم مارالیم این اولین مطلبه در سال جدید امیدوارم همه روزهامون خوب و خوش بگذره حتی یه روز بد نداشته باشیم ما امسال به خاطر شما مسافرت نرفتیم چند جا عیددیدنی رفتیم بقیه روزها رو خونه بودیم انشالله سال بعد کلی ددر میریم.ایام عید مصادف بود با سالگرد عقد بابا و مامان و تولد بابا یی یه جشن کوچولو هم براش گرفتیم .  2فروردین شما 6 ماهگیتو شروع کردی واااااااااااااای ننه که داری خیلی بلاتر میشی ووووووووووووووو اینکه آخرش غلت زدی و مامانو بابا رو ذوق مرگ کردی ولی یه دستت میمونه زیرت و سعی نمیکنی که بیرون بیاریش شاید فکر میکنی که همینطوره مدل غلت زدن . غذا کمکی رو شروع کردیم مامان جون صبح ساعت 8 بیدار میشی و مثل بلبل میخونی و اونوق...
30 فروردين 1391

آخرین مطلب و روز سال 90

سال 90 هم تموم شد امسال  به شکرانه فرزنددار شدنم برای من سال خوبی بود .سال 90 باردار بودم و در پایان سال فرزند دلبندمو بغل گرفتم خداااااااااااایا شکرت شکرت به خاطر همه خواسته هایی که سر تحویل سال ازت خواستم دعا کردم استجابت کردی شکرت به خاطر اینکه  بارداری بی خطری رو گذروندم و پسرمو سالم به دنیا اوردم شکرت که فرزند سالمی بهم دادی . شکرت به خاطر اینکه به من و همسرم نعمت مادر و پدر شدن رو عطا کردی. انشاالله قسمت همه باشه سال تحویلو بی صبرانه منتظرم چون این بار پسرم کنارمه و میخوام دعای لحظه تحویل  سال رو با  پسرم بخونم شما پسر گلم بهترین اتفاقی هستی که تو زندگیم رخ دادیی .بهترین کاری که تو عمرم کردم به دنیا آوردن...
8 فروردين 1391

5 ماهگي گل من

پسر گلم شما داري 5 ماهگيتو تموم ميكني مامان تنبلت الان وقت كرده برات مطلب جديد بنويسه. اين ماه شما خيلللللللللي كاراي جديد ياد گرفتي از همون روزهاي پاياني 4 ماهگيت دستاتو كشف كردي باهاشون بازي ميكني همه شونو مزه ميكني به همه چيز دست ميزني.ولللللللللللي هنوز غلت نميزنني   آرينم اين ماه بيشتر روزهاشو خونه ماماني نجيب بوديم آييييي خوش گذشت چون من كمكي داشتم   اين ماه واكسن 4 ماهگي داشتي اين بار اذيت نشدي خدا رو شكر ولي از اون روز اشتهات كم شد توپل من . وقتي از خواب بيدار ميشي به محض باز كردن چشماي نازت ميخندي  مخصوصا صبحها واي چقدر دوس دارم اين شيطنتتو. با ملحفه روتختي بالشت لحاف پرده و هر چيز پارچ...
21 اسفند 1390