آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

5 ماهگي گل من

پسر گلم شما داري 5 ماهگيتو تموم ميكني مامان تنبلت الان وقت كرده برات مطلب جديد بنويسه. اين ماه شما خيلللللللللي كاراي جديد ياد گرفتي از همون روزهاي پاياني 4 ماهگيت دستاتو كشف كردي باهاشون بازي ميكني همه شونو مزه ميكني به همه چيز دست ميزني.ولللللللللللي هنوز غلت نميزنني   آرينم اين ماه بيشتر روزهاشو خونه ماماني نجيب بوديم آييييي خوش گذشت چون من كمكي داشتم   اين ماه واكسن 4 ماهگي داشتي اين بار اذيت نشدي خدا رو شكر ولي از اون روز اشتهات كم شد توپل من . وقتي از خواب بيدار ميشي به محض باز كردن چشماي نازت ميخندي  مخصوصا صبحها واي چقدر دوس دارم اين شيطنتتو. با ملحفه روتختي بالشت لحاف پرده و هر چيز پارچ...
21 اسفند 1390

عكس از 4 ماهگي گلم

  تا آخر عمرم فداي خنده هات بشم عزيزم موشي من تو رو بخورم؟؟؟؟؟؟ آرين بعد حمام ماراليم چقد خوابت مياد همستر من دارم به اين فكر ميكنم يه روز كت و شلوار ميپوشم ميرم خواستگاري الان خيلي كوچولو هستم نه؟   بدون شرحترين عكست ...
18 بهمن 1390

پايان 3 ماهگي گلم

پسر گلم 3 ماه از تولدت گذشت  و شما وارد 4 ماهگي شدي  ديگه داره يواش يواش شيطنتهات زياد ميشه  و من عاشقتر رو عاشفترت ميشم  بدون تو يه صدم ثانيه رو نميتونم تصور كنم بد جوري وابسته شدم بهت مامان  هميشه دوس داشتم پسري مثل شما داشته باشم خيلي نازي خيلي ماهي منو زياد اذيت نميكني فقط يه خورده بغلي هستي   وقتي خونه گردي ميكنيم  همچين با ذوق و شوق وسايل خونه رو نگاه ميكني كه دوس دارم جاي وسايل خونه باشم   گاهي وقتا مام ميگي و من ديونه ميشم تصور كن يه روزي بهم مامان بگي وااااي من بي صبرانه منتظر اون روزم  يه كلمه هست كه راست ميري چپ ميايي تلقظش ميكني (آغا) چند روزه او او ميكني با ما حرف ميزني ...
14 بهمن 1390

امسال پسرم مهمان افتخاري جشن تولد من بود

مامان از اين كه امسال تولدم پيشم بودي احساس عجيبي داشتم شما گرانترين و با ارزشترين هديه امسال من بودي. خدايا سپاسگذارم. اميدوارم خيلي عمر كنم و موفقييتهاي پسرم رو ببينم. اين 3 تا وروجك عشقاي منن : پسرم- دختر خواهرزادم ال آي دختر برادرم رعنا         ...
27 دی 1390

عكسهاي آرين جونم 1

      كيك روز تولد تو بيمارستان دختر خاله فاطي زحمتشو كشيدن و آخرش فهميدي كه بايد فكري برا خودت بكني شروع كردي به دست خوردن با اونيكي دسستت هم رو صورتت امضاء مينداختي فقط پسرك من تو عكست 4 تا دست هست يكيش مادر بزرگ مادري و مادر بزرگ پدري اون دو تا ديگه ماله خاله مينا. دستكشتم كه يه لنگش نيست  اينجا از گرسنگي فررررررررررررياد ميكشيدي من هنوز شير نداشتم ايييييي جانم مامان آرين 20 دقيقه بعد تولد لخت مادرزاد ...
23 دی 1390
1