آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

تشریف بردیم 21 ماهگی

1392/4/8 0:03
نویسنده : نير
1,818 بازدید
اشتراک گذاری

بعضی از دوستان حاشیه ساز من میگن بچه باید 21 رو تموم کنه تا بشه 21 ماهه مخصوصا ننه بنیتا و ننه پندار ولی من دوست دارم همون اولین روزی که 21 رو شروع میکنی بگم 21 ماهته حداقل این یه حقو دارم تو زندگی نیشخند

بابایمان از راه ابریشم امد و پروازشو 6 روز جلو انداخت تا زود برگرده امد با کوله باری از سوغاتی سوغاتیهایی که آموختنمان  دوست بداریم چشم به راه بودن را  نیشخند سوغاتیهایی که 70 درصد سایزشون کوچیه برا طفل یکساله گریه اخه من اینو کجای دلم بذارم  این بار اولش نیست آااا هر بار همین کارو میکنه میگم مگه تو سایز بچتو نمیدونی میگه:10 روزه  ندیده بودمش میگم عوضش 2 ساله که میبینیش کلافه

تازههههه هر چی تو بازار دیده با wechat  برام عکسشو فرستاده همون لحظه  دیدم و بارها تاکید  کردم سایز  بزرگ بخریا آخ با این حال دستش درد نکنه قهر

این مدت که بابایی چین بود ما هم اینورو اونور مهمون بودیم و بیشترشو خونه مامان نجیب چون دایی اکبر خونشو تعمیر میکرد اونها هم اونجا بودنند یعنی 3 ماهه که اونجان و شما و رعنا کلی با هم آتیش سوزوندین وقتی شما دو تا وروجک با هم باشین استراحت برا من حرامه و بیشتر آتیشا رو تو روشن میکنی خلاصه این مدت برامون هم خوش گذشت هم بد و من این بار خیلی اذیت شد. تمام این مدت فقط 3 بار سراغ باباتو گرفتی ولی روزی که رفتیم فرودگاه پیشواز بابا همچین چسبیده بودی بهش و میترسیدی یک لحظه ازت دور بشه قربونت برم گلمممممممممم بابایی هم همچین میچلوندت که انگار از بدو تولد ندیدتت قلب ما هم که به دست دادن افاقه کردیمخجالت

اونقدر کارات با نمک شده دلم میخواد بخورم تمومت کنم و راحت بشمزبان از دستت  وقتی خواب الودی اونقد  کارات با نمکه امروز از خواب که بیدار شدم دیدم بی خودی شارژم از خود راضی گفتم یه قهوه برا خودم درست کنم و این پدیده رو که خیلی کم اتفاق میوفته رو جشن بگیرم  نیشخندیهو دیدم با بالشت امدی جلوی در آشپزوخه دراز کشیدی برداشتمت بردم تو جات گذاشتم و همون لحظه خوابت برد یبارم  از خواب بیدار شدی با چشمهای بسته موتورتو میروندی نمیدونم نگران بشم یا نهناراحت ولی خیلی با نمکی میشه ماچ 

وقتی میبرمت پارک موقع برگشتن دیگه نا ندارم راه برم و حتما باید همرام کمکی داشته باشم یا مامان نجیب یا مامان ربابه  اگه هم موتوزتو نبریم پارک دیونم میکنی  اگه بازارم بریم میگی: مامان باز ماش یعنی صندوق عقبو ماشیتو باز کن ماشینو بده همون موتورت

دایره لغاتت روز به روز بیشتر میشه ولی هنوز جمله بندی نداری 17 - 18 تا دندون داریماچ

عشقی عشق یعنی خود عشق همون توی عشق یه عشق واقعی عشقی که نمیمیره زیاد میشه کم نمیشه گم نمیشه دل ادمو نمیزنه  با هر نفست ضربان قلبم تنظیم میشه و امید به زندگیم بیشتر میشه خدایا  پسرمنو برام حفظ کن همه بچه ها رو برا مادراشون نگهدار .

مثلا قایم موشک بازی میکنیم و شما قایم شدی بابایی پیدات کنه

با این موتور تو پارک ادمها رو درو میکنی اصلا نگاه نمیکنی که کسی از جلو میاد یا نه  همه میکشن کنار برات راه باز میکنند گاهی بشکونت میگیرن که من اینجوری میشمکلافه یا بوست میکنن این آقا کنار گلها نگهبان پارکه شما میری تو گلها اون هیچی نمیگه چون میبینه من نمیذارم میگم اقا بهش سوت بزن با سوت اون زود میایی بیرون ولی اخیرا به اونم اعتناء نمیکنی

صبح رفتیم پارک هیچکی نبود اونقدر خوب بود با لباسهای خونگی بدون دنگ و فنگ اماده شدن

خونه حسین بابا اینجا میگی میخوایی تو سبزیها بازی کنی فکر میکردی چمنه حتی یه بار رفتی توش  و به پشت خوابیدی یو اسمونو نگاه میکردی

اونقدر دوست داری دستاتو بذاری تو جیبت من قربونت برم اینجا روزی بود که ایران و کره بازی داشتند

شما و دختر دایی رعنانیشخند سر هر چیزی با هم دعوا میکنید و شما بیشتر سر سنگینی میکنی

سبزیهایی که مامان نجیب پاک کرده بود همه جای حیاط پخش کردید

دختر دایی رعنا 24 ماهه

در انتظار بابایمان

میگفتی: مامانی بابا اونه هپو بیااااااا بابا بیاااااااا   هپو یعنی هواپیما

این عکس ماله امروزه 6 تیر 92 اون موتور ابیه رو بابایی برات اورده تا اون موتور زرده برا بیرونت باشه این برا خونه ازم آب میخوایی تا بهت میدم میریزی رو موتورت اینم از عادت بد تو حیاط بازی کردن که فکر مکینی ابو هر جا میتونی بریزی مثلا میشوریش بعد از رو اب رد میشی با موتور یه حالی میکنی که نگو

 

خدایا به خاطر همه نعمتهات سپاسگذارمماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

الناز مامان بنیا
6 تیر 92 17:41
عاشق خودت پسرت هستم روز به رروز نازتر میشه
مهدیه
7 تیر 92 11:34
سلام نیر جونممممم. سلام آرین کوچولو واااای چه وروجک خوشمزه ای داره میشه هر روز این پسرهههه راستی قدم نورسیده مبارک ( پسر عمو ی از چین برگشته مو میگمااا) ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید ...
صبا مامان نیوشا
7 تیر 92 14:14
الهی من قربونت برم دوست جونم که فقط به دست دادن اکتفا نمودی...خخخخخخخ ماشالا به گل پسر شیطون خودم... حقته هر چی شیطونی میکنه کیفففففففف میکنم.بوسسسسس
hodeys
7 تیر 92 18:04
چشاتون روششششن همیشه به سوغاتی به باباییش متر بده سانت بزن بگو زیر 4 سانت بزرگتر نخره ههه ههه عاشق تیپ دست به جیبشم خیلی بلا شدی خاله
سحرناز
8 تیر 92 0:21
21 ماهگیت مبارک پسر ناز و خوشگل
مریم مامان پندار
8 تیر 92 18:37
مبارک باشه 21 ماهگی ات ارین جان نیر سر سنگین شدی سر نمیزنی به ما ترهان رفتی خوش بگذره بهت جا منو هم خالی کن
تارامامان پرتو
11 تیر 92 0:13
ماشالا روز به روز شیرین تر میشه از راه دور میبوسمت عزیزم
تارامامان پرتو
13 تیر 92 18:57
ای نبر بی معرفت میای تهران خبر نمیدی شمارمو که داشتی خیلی ناراحت شدم منو خبر نکردی
ترکان
15 تیر 92 0:30
21 ماهگیت مبارک آرین گلیخدا رو شکر زیاد آپ نداشتی که من گیج بشم
مامی وانیا
15 تیر 92 0:50
قربون این پسر خوشگل یادت باشه نیر نیاوردی ببینمیش بخدا چشش نمیزدیم بوس برای هردوتون
مرجان مامان اران
15 تیر 92 11:51
21 ماهگیت مبارک عزیزممممممممممم خوشگل ناز تپلممم
zahra d.khale
16 تیر 92 18:02
الهي فدات شم خوش تيپ من با اون ديسيپرينت با اين كه ازت دورم نمي تونم بوست كنم از اينجا 10000000000تا برات بوس ميفرستم
مامان عبدالرحمن واویس
19 تیر 92 17:28
سلام عزیزم تووبلاگمون ختم بزرگ برگزارکردیم که فقط 6جزءدیگه مونده که این ختم هرسه دهه ماه مبارک برگزلرمیشه خوشحال میشم شماهم شرکت کنیدتاازثوبش بهره ببرید اگه جوابتون مثبتتونمه پس بیایدوبم ازاون 6جز مونده یکی روانتخاب کنیتابه نامتون ثبت بشه مهلت تموم کردن د.راول تا10ماه مبارک رمضان هست که همون روز ختم گرفته میشه ودرودومش روز بعدش شروع میشه منتظرم
شیما
21 تیر 92 1:33
واي... اين پسر عروسكه به خدا... قربون اون دست تو جيب گذاشتنش بشم من...
صفورا مامان آوا
1 مرداد 92 14:00
به به یهووی چه اتفاقاتی افتاده با اینهمه عکس اومدی؟؟؟ بابا فکر قلب ما رم بکن ووووی وووووووووووووی که غش رفت دلم از عکساش عااااااالی بودن همشون