آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

18-19-20 ماهگی گل پسر من تاج سر من

1392/3/20 14:55
نویسنده : نير
2,388 بازدید
اشتراک گذاری

این پست در یک طول  3 هفته نوشته شده یا اصلاح شده یا اضافه شده مطلب پاک شده فقط خدا میدونه چقدر سخت بود این آپدیت یا بهتر بگم آپدیر به دیرزبان

بعد اخرین پستی که وبلاگت گذاشتم یعنی همون ماه شما یه سرماخوردگی داشتی

یه مدتی هم کم اشتها شدی که پدرم در امد بعدش خدا رو شکر بهتر شد همون فروردین تولد بابایی بود که هیچ کادویی براش نخریدیمنیشخند ایشالله همیشه سالم باشه سایش بالا سر منو شما

اردیبهشت واکسن داشتیم که برا منو بابایی کابوسی بود ولی خدا رو شکر خیلی اذیت نشدی فقط روز دوم یکم بی طاقتی میکردی و پاتو میکشیدی

همون ماه یه اسباب کشی بی خودی  داشتیم به یه خونه خیلی خوشگلتر  که دوباره برگشتیم سر خونه اولمون و متوجه شدم این خونه رو من خیلیییییییییییییی دوست دارم و نمیخوام ازش برم خونه ای که میخواستیم بریم خیلی خوب بود حیاطم داشت ولی با اینکه آپارتمان نبود خیلی سر و صدا داشت اونطور که مشخصه ما زاده شدیم فقط برا طبقه بالا نمیتونیم کسی رو بالا سرمون تحمل کنیمابرو

 هر کی بهم میرسه میگه خدا به دادت برسه عجب بلایی شده پسرت

دستت به اب سردکن یخچال نمیرسه قاشق دراز میکنی تا ازش اب بریزی شدید اهل خاله بازی هستی و با وسایل اشپزخونه بازی میکنی برا خودت اشپزی میکنی تازه بهم میگی تو قابلمت قاقا  و آب بریز ، صندلیت یا میزتو میاری میچسبونی به میز ارایش من وسایل آرایشمو بر میداری و ارایش میکنی عاشق رژ زدن و کرم زدنتم کرم خودتم میشناسی و بعد حموم میگی کرم یعنی کرم بزن

عاشق ماشین پراید سفید هستی چووووووون ماشین ادوو (بابای من)که بهش حاجی هم میگی پرایده  تا میریم خونشون کارمون فقط اینکه تو حیاط بشینیم تو ماشین. یه بلایی سر ماشین بابا زاهد میاری  تازه میتونی ماشین رو روشن کنی و بعد میخوایی دنده رو پایین بکشی که راه بیوفتی که نمیتونیییییییییینیشخند اهنگهای مورد علاقتو زدیم به سی دی تا تو ماشین باهاش حال کنی و گاهی باهاشون میرقصی و بشکن میزنی از پنجره ماشین دولا میشی بیرون و هر کاری میکنم نمیتونم بیارمت تو اخه صندلی ماشینتو که استفاده نمیکنی که مادر

از دستت همه کشوها رو چسب زدم ، وقتی میگی مامان آب آب که میدم بهت میگی من من یعنی خودم بخورم تا میدم بهت میری آشپزخونه میشینی کنج دیوار و میریزیش زمین بعد باهاش اب بازی میکنی میگی دایو دایو یعنی دریا درست کردی زیر بغل میزنی تو دهنت توی چشمت هنوز نفهمیدی ما اونو کجامون میزنیمآخ  پارکینگ بازی میکنی میگی در گاراژو باز کنید من با موتورم بیام تو بعد درو ببندید بعد باز کنید برم بیرون اونم همه درها رو یه خورده بسته باشه قبول نمیکنی

هر چی میبینی میگی من من حتی شده که تو پارک دوچرخه بچه مردم رو از دستش گرفتیم سوار شدیم

شدیدددددددددددد به مو کشیدن بچه های مردم علاقه درای تا یه چیزی بخوایی ندن بهت موهاشونو میکشی اونم چه کشیدنی 3 نفر نمیتونن بچه مردمو از دستت نجات بدن مخصوصا موهای دختر دایی بیچارت رعنا رو اونقدر کشیدی که من همیشه مثل سایه دنبالتم که نکنه باز موهاشو بکشی

قشنگ میتونی با موبایل منو بابا کار کنی و گالری عکس رو پیدا کنی بعد بشینی فیلمهاو عکسهای خودتو ببینی ،  موبایل بابایی رو هی خراب میکنی ذاتا بابایی دنبال بهونه هست موبایلشو عوض کنه ، عاشق نماز خوندن هستی تا اذان میده میگی اذو نماز تازه میتونی اذان هم بگی ولی فقط کلمه نماز رو با اهنگ میخونی خجالت بعدشم میگی نماز قبول

هر چی بخوایی بهت بدم بعدش میگی مرسی و من این ادبتو به رخ بابایی میکشم که ببین چی تربیت کردم اخه بابایی گاهی یادش میره تشکر کنهخجالت

هر چی رو خراب کنی با اهنگ خاصی میگی اوه اوه بعد که میگم کی این کار رو کرد میگی عمو

خونه مامان بزرگها و خاله مینا که عاشقشی میریم خیلی شرمنده میشم چون خیلی خراب کاری میکنی تو خونه اشون همه چی گم میشه شکسته میشه خراب میشه خونه خاله مینا ساعتو شکستی البته رو دیوار بود هااااااااااااتعجب بعد میگن کی شکست ارین ؟میگی اوه اوه رضا یعنی پسر خاله رضا شکسته که تبریز دانشجو هست جالب اینکه رضا خودش ازت پرسید ارین ساعتو کی شکسته ؟گفتی: عمو بعد دیدی نه عمو هم اونجاست با شهامت زدی به سینت و گفتی من من بعدشم برا خودت دست زدی

مثل طوطی هر چی میگیم تکرار میکنی میتونم بگم همه کلمه ها رو میدونی و تکرار میکنی ولی جمله سازیت هنوز کامل نشده عاشق نیر ماما گفتنتم گاهی نیرم میگی تازه فهمیدم اسمم چقدر قشنگ بودهخجالت

عاااااااااااااااااااشق آبگوشت و نیمرو و ماکارونی هستی

سر اجاق که می ایستم غذا درست کنم میایی میگی نیر ماما مکی یعنی ماکارونی درست میکنی یا درست کن عاااااااااااااشق ماکارونی هستی گاهی صبح ساعت 10 ازم ماکارونی میخوایی و من برلت درست میکنم

بعد پی پی هم میگی نیر ماما پیپیش و زود میری می ایستی جلوی حموم یعنی بیا مونو بشور گاهی هم دوروغکی  میگی تا بریم حموم آب بازی کنی

موهات اونقدر بلند شده بود که همه فکر میکردنند دختری تا بردیمت اریشگاه و یکم موهاتو کوتاه کردیم  ماشالله ماشالله رشدش زیاد یعنی هر 1 ماه به یک ماه کوتاهی لازم داری

چند روز پیش در اتاق رو رو خودت قفل کردی نیم ساعت طول کشید تا بیرونت بیاریم من نتونستم درو باز کنم به بابایی زنگ زدم امد درو شکست تا شما رو بیرون بیاریم اونقدر گریه کرده بودی که داشتی از حال میرفتی از شانسمون چراغ اتاق روشن نبود و اون شب رعد و برق میزد و شما میترسیدی. اینه میز آرایشمم که شکستی عکسشو میذارم برات

روز مادر امدو رفت نه خودم نه  مامانای  خودمون کادو نداشتیم چون اسباب کشی میکردیم و نشد بریم خرید

 ولی در عوضش روز پدر  دو تا کادوی خیلی خوب گرفتیم برا پدر و مادر بزرگهاتو کلی

امروز و دیروز تعطیل بود رفته بودیم باغ اقاجون  کلی بهت خوش گذشت الانم خوابیدی و من با 3 ماه تاخیر امدم به روز بشیم میدونم کلی مطلب یادم رفت بنویسم.

23 م بابایی باز  میره چین ناراحتیم که تنها میشیم ابرو خوشحالیم که سوغاتی میاره خجالت

این عکسها ماله 18-19-20 ماهگیته نفسم

اینجا 18 ماهته هفته سوم فروردین

با هم خیلی عکس گرفتیم ولی این تنها عکس قابل قبول بود داشتم به شما میگفتم به دوربین نگاه کن

مدل خوابیدنت رو این گربه بیچاره و مدل لباس پوشیدنت و یه چیزهای دیگت تو حلقمخجالت اینجا 19 ماهته

آینه میز آرایش رو شکستی کنار میز ایستادی آینه رو هل  دادیی جلو چرا؟ چون میخواستی کیف آرایشمو از پشت آینه در بیاریکلافه

از این به بعد 20 ماهگیته قربونت برم

خوشمزترین کبابی بود که عمرم خورده بودم چون تو بادشون زده بودی چشماشووووووماچ

طالبی بستنی میخوری بعدشم میگی به به بعدم گرسنت شد گفتی هم هم ساعت 12 شب برات غذا درست کردم در عرض 6 دقیقه لبخند

 

قلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچ

خدایا از همه نعمتهات سپاسگذارم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مرجان مامان آران
18 خرداد 92 19:53
اخيي عزيزمممم چه بامزه و شيطون شده هزار ماشالااا
خدارو شكر كه واكسنشم زدي
الهييييييييي چقدر ترسيده تو اتاق
ببوس از طرف من هميشه خوش باشيد


مرجان جونم مامان شدن مجددتو تبریک میگم انشالله به سلامتی .آره خیلی ترسید بود هم اون هم من
سهیلا
19 خرداد 92 1:19
عزیز دلممممممم عاشقه همه کارای بامزتو حرف زدناتو شیطنت هاتمممم


ما زاده شدیم فقط سهیلا عاشقمون باشه و دیگر هیچ
مریم مامان پندار
19 خرداد 92 15:04
به به کیف کردم نیر
دلم بار خودت هم تنگ شده بود خوب کردی عکس خودتم گذاشتی
ماشالله به آرین با این دسته گلی که آب داد تا تو باشی دیگه کیف لوازم ارایش رو پشت آینه نذاری دهههههه
18 19 20 ماهگی اش مبارک
راستی جای بابایی اش سبز


ممنونم گلم عزیزم نازم مهربونم

مامان وانیا
19 خرداد 92 15:19
سلام قربون پسر خوشگل و خوش تیپمون برم من بابا چه عجب دو تا دونه عکس گذاشتی از این گل پسر ای مامان تنبل زود زود اپ کن غصه نخور نیرجان دختر منم تو شیطنت و خرابکاری از ارین چیزی کم نمیاره بالاخره یرگ ترکی داره دیگه !!!! ببوس پسرمونو عزیزم

اخ نگو سیما جونم شیطنت تا این اندازه خدا همشونو حفظ کنه

دختر خاله
19 خرداد 92 21:10
ارين جونم
انشتين كوچولو من وقتي عكساتو مي بينم بيشتر دلم برات تنگ مي شه عاااااااااشق خوابيدنتم عشقم


زهرااااااااااا جونم اگه بدونی چقدر دلمون برات تنگ شده یعنی منو مامانمو مینا و فاطی کاشکی زود بیایی
چند ساله رفتی کیش ولی هنوز به نبودنت عادت نکردیم کاشکی اینجا میبودی و وقتی مهمونی میرفتیم من تنها کسی نبودم که مامانت چپ چپ به موهای یه طرفه من نگاه کنه الهی همیشه هر جا هستی خوشحال و سالم باشی
hodeys
20 خرداد 92 0:15
به قول بعضی ها دیر کردی، خوب کردی هه هه
عکس ها و متن کاااامل بود و من مثله همیشه خودم و در کنار شما حس کردیم
ایشالاه این سری بابایی زود تر برگرده و سوغاتی هاش بیشتر باشه
مامانش، یه گیره مو به موهاش بزن، بچه تو این گرما خسته میشه


خوب یکی از گیره های مشکات رو بفرست بیاد
سحرناز
20 خرداد 92 0:42
چه توپولی و بامزه ، با اون موهای خوشگل........می بوسمت هزار تا


خیلی متشکرم دوستم
یاسمن مامان رادین
20 خرداد 92 1:27
به به چه عجب!!!!!!!!!
خاله بازی هم میکنی؟عاشقتم من....
واااای رادین هم صندلی ماشین رو داره حذف میکنه
وای نیر رادین کاش مو میکشید گاز میگیره
الهی قربووووون پت برم اینقدر ماه شدی عشقم


قرونت برم من عزیزم آآآآآآآآآآی قربونش برم چه با مزه کاشکی منو گاز میگرفت من میگرفتم میچلوندمش
سحر مامان ارشاک
20 خرداد 92 7:54
واااااااااای قربون این پسر خوش تیپ قلدرم برم که از الان حقشو از همه می گیره
ارشاک که همه رو بوس می کنه می خواد بغل کنه



قربون ارشاک بشم من که مهربونه ارینم اول همه رو بوس میکرد تو پست قبلی نوشتم تو نمایشگاه فرش فرشها رو بوس میکرد بعدش بچم عوض شد
مامان یسنا
20 خرداد 92 8:08
نیر جون چه پسر بلایی ماشاله خیلی خوردنی شده موهاشم خیلی ناز شده کوتاهشون نکن خیلی بهش می یاد


خیلی ممنونم اره منم دلم میخواد بلند بمونه
صفورا مامان آوا
20 خرداد 92 9:52
الهههههههههههههههههی من فداش مردما خنده از دست کاراش یعنی وقتی تصور می کنم اون قیافه شیرین و شیطونشو موقع تعریفایی که کردی میمیرم از خنده
وووووووووووووی خیلی هوس کردم از نزدیک ببینمو بچلونمش
راستی قربونت میذاشتی یه بارکی 20 سالش میشد بعد همه رو با هم آپ می کردی


فدات بشم من عزیزم
خخخخهه نه دیگه اون موقع زنش ادامه میده من هم میرم کلاس قران و احکام و ختم انعام یا شاید انتالیا امریکا
مامی مائده
20 خرداد 92 14:51
قربونش بشم که این همه کار بامزه انجام میده عزیز دلمممممم نیر جونم خیلی مواظب پسرک شیطونمون باش


متشکرم مائده جونم حتما
زهرا مامان مه سما
20 خرداد 92 17:23
اب خوردن با قوطیش تو حلقم نیر از الان داره با مو کشیدن حقشو میگیره ههههه ولی خدایی خیلی مواظبش باش بچه ها توی این سن خیل ی مراقبت میخوان موهای بلندشو قربون


مرسی گلم باشه حتماهمچنین
مامان سامیار
21 خرداد 92 18:39
ای جونم قربون این مادروپسرخوشگل خیلی باعکسا کیف کردم دلمم براتون تنگ شده بود میبوسمتون عاشقتم خاله


ممنونم عزیزم ما هم میبوسیمتون
صبا مامان نیوشا
21 خرداد 92 23:46
ماشالا هزار ماشالا به پسر خوش تیپمون.... خاله جونم تا میتونی این مامانتو اذیت کن من عاشششششششق جفتتونم....

اپ کردنت تو حلقم


قربونت برم ممنون
ای صبای بد جنس هر بار به این بچه یاداوری میکنی منو اذین کنه نترس همیشه همین کارو میکنه
شيما مامان رهام
23 خرداد 92 1:14
عزيزم چقدر شيرينه اين پسر...
نير جون واقعا باحال مي نويسي ،خيلي ملموسه ،همه كاراي پسرت الان جلو چشممه


خیلی ممنونم شیما جونم
الناز مامان بنیا
25 خرداد 92 16:10
عاشق خودتو مادرتو تیپتم


ممنونم الناز جون
روشا.مامان ساینا
30 خرداد 92 5:21
سلام نیر جونم خیلی دلم براتون تنگ شده بود برای آرین بیشتر....
خیلی گرفتارم کلوپ زیاد نمیام..ولی شدیدا معتاد این وروجکای آبانی شدم ..با دیدنشون شاد میشم ....
خوشحالم که سرحال و سلامت میبینمتون .همییشه شاد باشین


قرررررررربونت برم من دوست جونم ساینا رو ببوس میام بهتون سر میزنم
مامان هدیه
4 تیر 92 11:56
سلای آپم بدو بیا
fati
26 مرداد 92 0:35
asheeeegetaaam.hameye chizayike shekestiyo kharab kardi fadaaay 1tar moye khoshgeleet nafasaaam