دیگه نمیرسم وبلاگت رو به روز کنم
عزیزترین کسم تو دنیااااااا اصلا اذت معذرت نمیخوام که نمیرسم وبلاگت رو اپ کنم خوب نمیذاری که مادر تقسیر خودته از بس خستم میکنی دیگه حوصله هیچ کاری نمیمونه برام وقتی هم که خوابی از خستگی نفسم نمیکشم از ماه تولدت به اینور ارین نگوووووووووو بلا بگوووووو . چهارده ماهگیت به خوبی خوشی گذشت کارهای زیادی یاد گرفتی کلمه های زیادی رو بلد شدی بگی مامان تنبلت حتی برای شب یلدا مطلب نذاشت میدونی پسر گلم میخوام از این به بعد خاطراتت رو تو یه دفتر خاطرات بنویسم البته اگه دوستای مامانی اجازه بدن اینجا هر از گاهی مطلب یا عکس بذارم چیکااااااااااااااااااااااااار کنم سختمه یه روزی از روز های خدا صبح بیدار شدی صبحانه خوردی و یک ساعت بعد صبحا...
نویسنده :
نير
0:27